به گزارش مشرق، گروهها و جریانهایی که در ماههای اخیر میکوشیدند خود را به وزنهای قابل تأمل در صحنه سیاست ورزی تبدیل کنند و با رؤیای اتحاد و همبستگی، سناریوی «فروپاشی» و «تجزیه» سرزمین ایران را محقق سازند، در همان گام نخست سرنوشتی بهتر از آنچه پیشبینی میشد، نیافتند و خود متأثر از بنمایههای خشونت بار و قدرت طلبیهای رهبرانشان نتیجهای جز فروپاشی در پیش رو ندیدند. خبرهایی که در روزهای اخیر از درگیری شدید مسلحانه میان گروهکهای تجزیهطلب کرد موسوم به «زحمتکشان کردستان» و«زحمتکشان انقلابی کردستان» به عنوان ۲ گروهی که در ابتدا ذیل جریان تروریستی «کومله» فعالیت میکردند، حکایت از آن داشت که تلاشهای چندین ماهه رهبران این گروهها برای ایجاد همبستگی داخلی و نادیده انگاری اختلافات تمام نشدنی شان با هدف اجرای مأموریت بزرگی که تحت لوای کمپین «زن زندگی آزادی» برای خود تعریف کرده بودند، ناکام مانده است.
شورای ناهمبستگی!
خبر فروپاشی درون گروهی «کومله» را باید در ادامه و تکمیل ماجرای سقوط اردوگاه اقلیت اپوزیسیون ضد ایرانی در دیگر کشورها مورد توجه قرار داد. آنچه از پیدا و پنهان این جریانها در چند ماه اخیر که تحت عنوان «شورای همبستگی»، اتاقهای عملیات خود را در پایتختهای غربی برپا کرده بودند، به گوش میرسد، نشان داده آنها نیز به سرنوشت بهتری از آنچه در محافل تروریستی کومله میگذرد، دست نیافتهاند؛ جریانی که پس ازناامیدی از نتیجه بخشی اغتشاش آفرینی در ایران کوشید دراواخر سال گذشته پرده تازهای را با یک همنشینی تازه از چهرههایی همچون حامد اسماعیلیون و گلشیفته فراهانی که کمترین تجانسی با سیاست ورزی نداشتند، دردانشگاه «جرج تاون» واشنگتن به اجرا درآورد اما این ائتلاف نمایشی هم در کمتر از دو ماه بعد ذیل دعواهای داخلی و حذف درون گروهی چهرههای شناخته شده این جریان با فروپاشی روبهرو شد.
نقش اسرائیل در تجهیز تروریسم در اقلیم کردستان
درگیری درون گروهی در میان جریانهای کرد تجزیه طلب، بهانه خوبی است برای بازخوانی این روایت که رهبران این گروه تحت چه شرایطی اختلافات داخلی خود را ولو برای دورهای موقت کنار گذاشتند و کوشیدند به یکی از صحنه گردانان نمایش علیه جمهوری اسلامی تبدیل شوند. برای نخستین بار، اشغال عراق توسط امریکا و انگلیس در سال ۲۰۰۳ بود که پای رژیم صهیونیستی را به منطقه خاورمیانه باز کرد و ایده بهرهگیری از ظرفیت کردهای مستقر در اقلیم شمال عراق برای تعلیم نظامی را ذیل هدف ماجراجویی و تنش آفرینی علیه جمهوری اسلامی در نزدیکی مرزهای مشترکش با عراق به اجرا درآورد. «کومله» برای این منظور ابزار خوبی به شمار میآمد؛ چه این گروه پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران، هدف تجزیه ایران و ایجاد کشوری مستقل را مبنای موجودیت خود اعلام کرده بود. وقوع جنگ تحمیلی فرصت خوبی برای تحقق این هدف فراهم کرد و سبب شد اعضای این گروه دوشادوش رژیم بعث، سلسله عملیات جاسوسی گستردهای را به جریان بیندازند که وقوع عملیاتهای نظامی خونین علیه رزمندگان ایرانی را ممکن میکرد. آنها در سالهای پس از این جنگ نیز در چهارچوب اهداف سازمانی خود به اقدامات خشونت بار و خونباری از ترور مردم عادی گرفته تا دانشمندان و نظامیان، ناامن جلوه دادن شهرهای مرزی کشور، انحراف در مسیر مطالبات صنفی، اجتماعی وسیاه نمایی علیه کشور و ساماندهی هستههای تروریستی روی آوردند.
همپوشانی اهداف
بنابراین رویکرد این گروه با خواستههای مقامهای صهیونیستی در رجوع به این بخش از جغرافیای منطقه تناسب داشت. پس از بازگشت اسرائیل به شمال عراق در سال ۲۰۰۳ «میرداگان»، رئیس سابق سازمان اطلاعات و جاسوسی رژیم صهیونیستی، گروههای تجزیهطلب کرد از جمله «کومله» را با هدف ایجاد تهدید امنیتی علیه جمهوری اسلامی تحت تعلیم نظامی و کماندویی قرار داد که مهمترین بخش این آموزش نیز مربوط به آموزش جنگهای چریکی بود. نزدیکی روابط گروههای تروریستی کردی و رژیمصهیونیستی به قدری مثبت بود که در سال ۲۰۱۷ «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیمصهیونیستی و «لیبرمن»، وزیر امور خارجه وقت این رژیم بهعنوان تنها مقامهایی در صحنه بینالملل بودند که از برگزاری همهپرسی استقلال در اقلیم کردستان عراق استقبال کردند.
اتحادی سست و متزلزل
هر چند رهبران «کومله» در سالهای اولیه پس از انقلاب و موقعی که در اقلیم کردستان عراق مأمنی یافتند، شعارهای ضد اسرائیلی سر میدادند اما سالها بعد «عبدالله مهتدی»، از پایهگذاران و رهبران اصلی این جریان در جایی اعلام کرد: «ما با رژیم اسرائیل مشکلی نداریم»؛ سخنی که میتوانست چراغ سبزی برای تل آویو باشد که میکوشید دامنه اقدامات بحران آفرینش را تا همجواری جمهوری اسلامی گسترده کند. از این رو وقتی «نفتالی بنت»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی «مرگ با هزار ضربه چاقو» را به عنوان برنامه راهبردی رژیم خود علیه ایران اعلام کرد، به نظر میرسید گروهکها و جریانهای مسلح از جمله «کومله» میتوانستند چاقوهای دست «نفتالی بنت» باشند. با این همه «کومله» سازمانی با یک بضاعت تئوریک اندک بود که بعدها به گفته «مهتدی» ناچار شد برای پوشاندن ضعفهای سازمانی خود به اتحادهای مصلحتی با دیگر گروههای هم اندیش روی بیاورد؛ اتحادی سست بنیان که امکان دعوا و درگیری و منشعب شدن گروهها زیر سایه اختلافات ایدئولوژیک را برای این جریان باز میگذاشت.
اغتشاش تحت هدایت تل آویو
وقتی سال گذشته درگذشت «مهسا امینی» به بهانهای برای بروز اغتشاشات و به اجرا درآوردن پروژه علیه ایران تبدیل شد، وجود اختلاف نظر و درگیری درون گروهی «کومله» میتوانست مانعی در روند اجرای سناریوی تجزیه طلبان و صهیونیستها باشد.
پیشتر در سال ۲۰۰۸ حزب «زحمتکشان کردستان» با «کردستان ایران» به رهبری «مهتدی» که هر دو تحت لوای «کومله» فعالیت میکردند، در پی یک اختلاف درون گروهی از یکدیگر جدا شده بودند و «کومله زحمتکشان کردستان» جداگانه اعلام موجودیت کرد. از این رو در امتداد تلاشهایی که در میانه اجرای سناریوی «زن زندگی آزادی» به طور ویژه از سوی تل آویو هدایت میشد، این دو حزب پس از نزدیک بە ۱۵ سال باهم ادغام شدند و درچهارچوب حزب «کومله کردستان ایران» به فعالیت خود ذیل هدف چند پارهسازی و تلاش برای از میان بردن یکپارچگی سرزمینی به جای تمامیت ارضی ایران ادامه دادند. در همین حال ادعای پیوند رهبران سرکردههای این گروهکهای تجزیهطلب همچون «مهتدی» با دیگر گروهها همچون گروه منافقین آلبانی نشین و جریانهای طرفدار سلطنت و اقلیت اپوزیسیون در راستای هدف بزرگ فروپاشی مطرح شد.
اما در نهایت وجه پررنگ ترجیح اهداف و منافع شخصی رهبران این گروه ها در کنار پیوندهای پیدا و پنهانشان با محافل خاص کشورهایی که پشتوانه مالی و انسانی آنها به شمار میروند، اعضای این جریانها را چنان با تفرقه و نزاعهای داخلی روبهرو کرد که در کمتر از ۷ ماه به درگیری خونینی بین دو حزب کومله زحمتکشان کردستان به رهبری «عمر ایلخانیزاده» و کومله «انقلاب زحمتکشان کردستان ایران» انجامید.
این رویداد در کنار تفرقی که در اردوگاه اقلیت ضد ایرانی پایتخت نشینان غربی رقم خورد، از شکست پروژههای پرهزینه و طرحهای پرطمطراق اپوزیسیون حکایت میکند که شرایط را برای آنها به سویی کشانده که از سر ناچاری به دنبال اقداماتی هستند که حکم تنفس مصنوعی را برای آنها داشته باشد.